تست گویندگی

تست   گویندگی و فن بیان

چطوری میتونم تست بدم؟

از جمله فعاليت های تتنیس مدیا صداگذاری فیلم - دوبله، نریشن، تولید محتوا برنامه سازی و توليد کتاب های صوتی می باشد. صنعت کتاب گويا که در واقع صوتی نمودن مطالب کتاب ها می باشد و تمام مقاطع سنی را در بر دارد. صداهای مناسب گويندگی در کليه گروه سنی کودک، نوجوان، جوان و بزرگسال شناسايی و تحت نظارت تتنیس مدیا قرار می گيرند.

لطفا پیش از خوانش متن به نکات زیر توجه فرمایید

اول: آرامش خود را حفظ کنید، احتمالا بخش اعظمی از اجرای شما تحت تاثیر استرس حال حاضرتان و ترس از میکرفون و یا ... قرار خواهد گرفت هیات سنجش تتنیس مدیا این مورد را در نظر خواهند داشت.
دوم: انتظار می رود که در این تست (درست خوانی) و ایجاد (لحن) مناسب و انتخاب فرکانس صحیح صدا برای هر متن و همچنین (حس) خوانش شما مورد ارزیابی قرار گیرد

تست گویندگی تتنیس مدیا

ارسال   تست

ثبت نام و ارسال تست صدا

شما برای ارسال فایل تست صدا  می بایست ۳ متن را انتخاب، خوانش و بفرستید. لازم به ذکر است حتما یکی از متن‌های خوانش شده متن شماره ۶ - اجباری* باشد در غیر این صورت تست صدای شما بررسی نخواهد شد.

برای ارسال فایل های تست صدا مشخصاتی که در زیر اعلام شده را از طریق واتساپ یا تلگرام ارسال کنید:

نام / نام خانوادگی / سن / وضعیت تاهل / شغل / معرف / سابقه فعالیت هنری / شهر محل سکونت + آدرس / شماره تلفن ثابت / شماره تلفن همراه / تصویر رسید پرداخت

نکات مهم:

- تست صدا به منظور جذب گوینده نمی باشد.

- برنامه‌سازی‌های تتنیس مدیا شامل تولید آثار صوتی و تصویری می‌باشد و تتنیس مدیا صرفا صداهای پتانسیل دار و آماده به کار را جذب می نماید.

- صدا به همراه عکس و مشخصات در آرشیو قرار می‌گیرد تا در پروژه مناسب دعوت گردد.

- بکارگیری افراد پذیرفته شده متناسب با جنس صدا و موضوع پروژه در حال ساخت می باشد و ممکن است مدتها طول بکشد.

- اعلام نکردن پاسخ از طرف تتنیس مدیا به معنی رد یا قبول شدن نمی باشد، از نظر تتنیس مدیا هر صدایی برای یک یا چند موضوع برنامه سازی و تولید، قابل استفاده است و در پروژه های مناسب بکار گرفته می‌شود.

- جهت تست گویندگی محدودیت استانی وجود ندارد.

- خواهشمند است پس از ارسال نمونه صدا از هر گونه پیگیری و تماس بابت قبولی یا ردی ، اعلام نظر ، پروژه های در حال ساخت و سوالات متفرقه خودداری نمایید.

- به هیچ وجه با شماره واتساپ یا تلگرام تماس حاصل نفرمائید

دوستان عزیز می‌توانند از طریق شماره کارت زیر اقدام به واریز مبلغ تست صدا کنند. بعد از پرداخت هزینه برای بررسی فایل های تست صدا، تصویر تراکنش پرداختی را به همراه مشخصاتی که در بالا گفته شد به شماره 09038902766 در واتساپ یا تلگرام ارسال کنید.

شماره کارت :
6273811616207525
بانک انصار – مصطفی میرزائی

مبلغ تست صدا : 40.000 تومان

متن های    آزمایش مرحله اول

سنجش فن بیان و تسلط بر متن

متن شماره 1 - نثر گلستان

منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربتست و بشکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممًد حیاتست و چون بر می آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب.

از دست و زبان که برآید / کز عهده شکرش بدرآید

متن شماره 2 - نثر

صبای صبحگاهی، صبح دمی سراپا سرور بود و صورتش سرشار از صفای سرسبز سروهای سزاوار ستایش، سینه اش صندوقچه اسرار گفت و شنودهای سارهای سرمست از صداقت دوستان نیک سرشت. صبا غنج زنان، عشوه و کرشمه و غمزه کنان، بشاش و خوشدل و مشعوف از شاخه های شمشادهایی که همچو شمع در میانه باغ، میخرامید و میچمید. ورای ارم و گلزار، رهرویی رمیده ز رواق، پر دل و کج گفتار و تلخ رفتار، ریشخند زنان واگویه ای کرد ناچاک.

متن شماره 3 - حماسی

منم آرش
چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن
منم آرش، سپاهی مردی آزاده،
به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را
اینک آماده.
مجوییدم نسب،
فرزند رنج و کار!
گریزان چون شهاب از شب،
چو صبح آماده ی دیدار.
مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش؛
گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش.
شما را باده و جامه
گوارا و مبارک باد

متن شماره 4 - متن داستانی

همایون با خودش زیر لب می گفت:

“آیا راست است؟” … آیا ممکن است؟ آنقدر جوان، آنجا در شاه عبدالعظیم ما بین هزاران مرده دیگر، میان خاک سرد نمناک خوابیده… کفن به تنش چسبیده! دیگر نه اول بها را می بیند و نه آخر پاییز را و نه روزهای خفه ی غمگین مانند امروز را… آیا روشنائی چشم او و آهنگ صدایش به کلی خاموش شد!؟ او که آنقدر خندان بود و حرف های بامزه می زد…

 


 

راوی:
هوا ابر بود، بخار کمرنگی روی شیشه های پنجره را گرفته و از پشت آن شیروانی خانه همسایه دیده می شد که یک ورقه برف رویش نشسته بود. برفپاره ها آهسته و مرتب در هوا می چرخیدند و روی لبه شیروانی فرود می آمدند. از دودکش روی شیروانی دود سیاه رنگی بیرون می آمد که جلوی آسمان خاکستری پیچ و خم می خورد و کم کم ناپدید می گردید…
گرداب. صادق هدایت

متن شماره 5 - نمایشنامه

توضیح صحنه: جلسه مشاوره یک زن و شوهر (بدیهی است که جای شخصیت زن، بانوانان محترم و جای شخصیت مرد، آقایان خوانش را انجام میدهند) حس و لحن بسیار مهم

 

زن (گریه کنان): بخدا دیگه خسته شدم آقای مشاور، از دخالت های بیجای خانواده شوهرم خسته شدم / والله میترسم دعوتشون کنم خونمون / هر سری که این قوم الظالمین میان خونه ما، انقدر به من و شوهرم و زندگیم گیر میدن که آخر شب که میرن، من با با بهنام دعوام میشه. چپ میرن راست میان هی حرف مفت میزنن / چرا در گنجه وازه، چرا دومنت درازه

 

مرد (با عصبانیت): خوانواده من؟؟؟ اصلا چرا خونوده خودتو نمیگی؟؟؟ آقای مشاور یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی مادر خانومه بنده از سازمان سیاه هم فضول تره… بابا جان اصلا به ایشون چه ما امشب مهمون داریم یا نداریم؟ به ایشون چه ربطی داره ما دیشب شام چی داشتیم؟ به ایشون چه ما چرا بچه مونو گذاشتیم مدرسه دولتی؟ اصلا میدونین چیه؟ مادر خانوم من داره میترکه از حسادت، چون پسرجوالق (بیکار و الاف) خودش نصف زندگیش رو هواس.

 

زن: یعنی چی! هر مادری نگران فرزندشه. ماردمه، عزیزمه، بهش بگم مامان زنگ نزن؟ تو چرا به خواهر مادر خودت نمیگی زنگ زنن و دخالت نکنن… خدا شاهده تو کل خانوادشون زبون زدم. دستپختم بیسته، خونه داریم بیسته، از خانومیم هم که نگم هزار الله اکبر از همه زنها و دخترای دم بخت کل این قوم الظالمین سرترم

 

مرد(با پوزخند): هه میبینین جناب مشاور طرز فکر و حرف زدنشو؟؟ حالا که اینطور شد اینم از طرف من داشته باشین که بین سی کرور گری گوری مردای خانوادشون، یه آدم حسابی پیدا نمیشه که بخوام خودمو باهاش مقایسه کنم.

متن شماره 6 - اجباری*

حماسی:
وب سایت تتنیس مدیا با افتخار تقدیم می کند، فراخوان گویندگی در بزرگترین وبسایت تخصصی صدا و نریشن.

 

تبلیغاتی:
تتنیس مدیا سامانه سفارش آنلاین پروژه های تخصصی صدا و نریشن و تولید محتوا در ایران با استفاده از این سامانه امکان سفارش نریشن در زمینه آنونس، فیلم و تیزرهای تبلیغاتی با صرف هزینه ی کمتر و سرعت بیشتر فراهم است.

 

خبری:
سایت تتنیس مدیا با هدف تسهیل پیدا کردن گوینده، ارائه خدمات گویندگی و تولید محتوا شروع به کار کرد.

 

مستندی:
باتوجه به رشد روزافزون تنوع خدمات و محصولات در کشور عزیزمان ایران، نیاز به یک وبسایت در زمینه صدا و گویندگی احساس می شد. وب سایت تتنیس مدیا برای تسهیل این موضوع راه اندازی شده است.

 

شاعرانه:
توانا بود هرکه دانا بود / زدانش دل پیر برنا بود

متن شماره 7

انسان های هم فرکانس همدیگر را پیدا می کنند…حتی از فاصله های دور …از انتهای افقهای دور و نزدیک..انگار.جایی نوشته بود که اینها باید در یک مدار باشند..یک روزی.. یک جایی است که باید با هم ،برخورد کنند… آنوقت… میشوند همدل،میشوند دوست،میشوند رفیق..اصلا میشوند هم شکل… مهرشان آکنده از همه… حرفهایشان میشود آرامش…خنده شان،کلامشان می نشیند روی طاقچه دلتان..نباشند دلتنگشان میشوی..هی همدیگر را مرور میکنند.. از هم خاطره میسازند… .مدام گوش به زنگ کلمات و ایده ها هستند.. و یادمان باشد.. حضور هیچکسی اتفاقی نیست.

متن شماره 8 - کودکانه

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود توی یک جنگل سبز چند تا آهو با بچه هایش زندگی می کردند .بچه های عزیز ، هر وقت که آهو خانم برای بچه هایش غذا تهیه می کرد و می آورد که بین آنها تقسیم کند یکی از بچه هایش به نام دم قهوه ای میگفت : من بیشتر می خوام .آهو خانم می گفت : آخر عزیز دلم باید به اندازه ای که می توانی بخوری ، و برداری اگر بیشتر برداری نیمه خور و اسراف می شود .

متن شماره 9 - دوبله و دوبلاژ

خانم ماریا وارد اتاق همکارش میشود و میگوید:
جورج ، پیش بینی هواشناسیت درست بود، طوفان انقدر شدید شده که آدمو از پا در میاره من با مرکز تماس گرفتم هیچ هواپیمایی به این منطقه نمی فرستند حالا چیکار کنیم؟


جورج میگوید:
ازتون میخوام عاقلانه رفتار کنید برای یه بارم شده دست از لجبازی بردارید ، هر دستوری دادم همون کارو بکنید باشه ؟ مطمعنم از پسش برمیآیم

متن شماره 10

برنده شدن واقعی، مثبت موندن در شرایط بد است. هر روز یک شانس بزرگ است، در حالی که بیشتر مردم هنوز هم می‌گویند که بدشانس هستند. مهم نیست چقدر آهسته پیش می‌روی، چون همین‌که به جلو حرکت می‌کنی از بیشتر مردمی که هیچ حرکتی نمی‌کنند بهتر هستی. کاری که بیشترین ترس رو ازش داری دقیقا کاریه که باید همین الان انجامش بدی.

متن شماره 11

بعضی ها خودشان دلیل دوست داشتنشان میشوند آنهایی که می گویند با هم راه برویم با هم درستش می کنیم با هم کلا کیف دارد.
فرمول خوشبختی ترکیبی از شانس ، استعداد ، همراه خوب و هرگز تسلیم نشدن است.

متن شماره 12

پژوهشگران دانشگاه صنعتی امیرکبیر با بررسی اثر بارگزاری مکانیکی در افزایش کارایی سلول های بنیادی تمایز یافته موفق به تولید سلول عضله صاف با روش بارگزاری شدند.

مهر جمالت مرا مهر وفا می نهد / درد فراقت مرا درد جفا می دهد

متن شماره 13

درویشی به در خانه ای رسید. دخترکی در خانه بود. پاره نانی بخواست. گفت : نیست. گفت : اندکی نمک؟ گفت: نیست. گفت : کوزه ای آب؟ گفت : نیست. گفت : مادرت کجاست؟ گفت : به تعزیت خویشاوندان رفته. گفت : چنین که من حال خانه شما می بینم ، ده خویشاوند دیگر میبایست به تعزیت شما آیند.

متن شماره 14

انسان جامعه و فرهنگ : این واژه را گرچه به لحاظ مفهومی می توان از هم متمایز کرده اما در واقعیت، ارتباطی بسیار نزدیک ، قطعی و عینی بین آنها وجود دارد . هیچ جامعه ای بدون فرهنگ نمی تواند وجود داشته باشد و هیچ جامعه ای بدون فرهنگ نیست. همچنین بدون فرهنگ ، ما اصلا انسان به معنایی که معمولا مفهوم آنرا می شناسیم ، نخواهیم بود.

 

خواجه تا چند حساب زر و دینار کنی / سود و سرمایه دین بر سر بازار کنی


شب عمرت بشد و صبح اجل نزدیک است / خویشتن را گه آن نیست که بیدار کنی

متن شماره 15

ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم، بگذار بگویند غیر منطقی یا غیر اجتماعی هستیم، اما به این می ارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتارهای ماو تصمیم های ما به کسی آسیبی نمی زند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستن ها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته اند.

متن های    آزمایش مرحله اول

سنجش فن بیان و تسلط بر متن

متن شماره 1 - نثر گلستان

منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربتست و بشکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممًد حیاتست و چون بر می آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب.

از دست و زبان که برآید / کز عهده شکرش بدرآید

متن شماره 2 - نثر

صبای صبحگاهی، صبح دمی سراپا سرور بود و صورتش سرشار از صفای سرسبز سروهای سزاوار ستایش، سینه اش صندوقچه اسرار گفت و شنودهای سارهای سرمست از صداقت دوستان نیک سرشت. صبا غنج زنان، عشوه و کرشمه و غمزه کنان، بشاش و خوشدل و مشعوف از شاخه های شمشادهایی که همچو شمع در میانه باغ، میخرامید و میچمید. ورای ارم و گلزار، رهرویی رمیده ز رواق، پر دل و کج گفتار و تلخ رفتار، ریشخند زنان واگویه ای کرد ناچاک.

متن شماره 3 - حماسی

منم آرش
چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن
منم آرش، سپاهی مردی آزاده،
به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را
اینک آماده.
مجوییدم نسب،
فرزند رنج و کار!
گریزان چون شهاب از شب،
چو صبح آماده ی دیدار.
مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش؛
گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش.
شما را باده و جامه
گوارا و مبارک باد

متن شماره 4 - متن داستانی

همایون با خودش زیر لب می گفت:

“آیا راست است؟” … آیا ممکن است؟ آنقدر جوان، آنجا در شاه عبدالعظیم ما بین هزاران مرده دیگر، میان خاک سرد نمناک خوابیده… کفن به تنش چسبیده! دیگر نه اول بها را می بیند و نه آخر پاییز را و نه روزهای خفه ی غمگین مانند امروز را… آیا روشنائی چشم او و آهنگ صدایش به کلی خاموش شد!؟ او که آنقدر خندان بود و حرف های بامزه می زد…

 


 

راوی:
هوا ابر بود، بخار کمرنگی روی شیشه های پنجره را گرفته و از پشت آن شیروانی خانه همسایه دیده می شد که یک ورقه برف رویش نشسته بود. برفپاره ها آهسته و مرتب در هوا می چرخیدند و روی لبه شیروانی فرود می آمدند. از دودکش روی شیروانی دود سیاه رنگی بیرون می آمد که جلوی آسمان خاکستری پیچ و خم می خورد و کم کم ناپدید می گردید…
گرداب. صادق هدایت

متن شماره 5 - نمایشنامه

توضیح صحنه: جلسه مشاوره یک زن و شوهر (بدیهی است که جای شخصیت زن، بانوانان محترم و جای شخصیت مرد، آقایان خوانش را انجام میدهند) حس و لحن بسیار مهم

 

زن (گریه کنان): بخدا دیگه خسته شدم آقای مشاور، از دخالت های بیجای خانواده شوهرم خسته شدم / والله میترسم دعوتشون کنم خونمون / هر سری که این قوم الظالمین میان خونه ما، انقدر به من و شوهرم و زندگیم گیر میدن که آخر شب که میرن، من با با بهنام دعوام میشه. چپ میرن راست میان هی حرف مفت میزنن / چرا در گنجه وازه، چرا دومنت درازه

 

مرد (با عصبانیت): خوانواده من؟؟؟ اصلا چرا خونوده خودتو نمیگی؟؟؟ آقای مشاور یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی مادر خانومه بنده از سازمان سیاه هم فضول تره… بابا جان اصلا به ایشون چه ما امشب مهمون داریم یا نداریم؟ به ایشون چه ربطی داره ما دیشب شام چی داشتیم؟ به ایشون چه ما چرا بچه مونو گذاشتیم مدرسه دولتی؟ اصلا میدونین چیه؟ مادر خانوم من داره میترکه از حسادت، چون پسرجوالق (بیکار و الاف) خودش نصف زندگیش رو هواس.

 

زن: یعنی چی! هر مادری نگران فرزندشه. ماردمه، عزیزمه، بهش بگم مامان زنگ نزن؟ تو چرا به خواهر مادر خودت نمیگی زنگ زنن و دخالت نکنن… خدا شاهده تو کل خانوادشون زبون زدم. دستپختم بیسته، خونه داریم بیسته، از خانومیم هم که نگم هزار الله اکبر از همه زنها و دخترای دم بخت کل این قوم الظالمین سرترم

 

مرد(با پوزخند): هه میبینین جناب مشاور طرز فکر و حرف زدنشو؟؟ حالا که اینطور شد اینم از طرف من داشته باشین که بین سی کرور گری گوری مردای خانوادشون، یه آدم حسابی پیدا نمیشه که بخوام خودمو باهاش مقایسه کنم.

متن شماره 6 - اجباری*

حماسی:
وب سایت تتنیس مدیا با افتخار تقدیم می کند، فراخوان گویندگی در بزرگترین وبسایت تخصصی صدا و نریشن.

 

تبلیغاتی:
تتنیس مدیا سامانه سفارش آنلاین پروژه های تخصصی صدا و نریشن و تولید محتوا در ایران با استفاده از این سامانه امکان سفارش نریشن در زمینه آنونس، فیلم و تیزرهای تبلیغاتی با صرف هزینه ی کمتر و سرعت بیشتر فراهم است.

 

خبری:
سایت تتنیس مدیا با هدف تسهیل پیدا کردن گوینده، ارائه خدمات گویندگی و تولید محتوا شروع به کار کرد.

 

مستندی:
باتوجه به رشد روزافزون تنوع خدمات و محصولات در کشور عزیزمان ایران، نیاز به یک وبسایت در زمینه صدا و گویندگی احساس می شد. وب سایت تتنیس مدیا برای تسهیل این موضوع راه اندازی شده است.

 

شاعرانه:
توانا بود هرکه دانا بود / زدانش دل پیر برنا بود

متن شماره 7

انسان های هم فرکانس همدیگر را پیدا می کنند…حتی از فاصله های دور …از انتهای افقهای دور و نزدیک..انگار.جایی نوشته بود که اینها باید در یک مدار باشند..یک روزی.. یک جایی است که باید با هم ،برخورد کنند… آنوقت… میشوند همدل،میشوند دوست،میشوند رفیق..اصلا میشوند هم شکل… مهرشان آکنده از همه… حرفهایشان میشود آرامش…خنده شان،کلامشان می نشیند روی طاقچه دلتان..نباشند دلتنگشان میشوی..هی همدیگر را مرور میکنند.. از هم خاطره میسازند… .مدام گوش به زنگ کلمات و ایده ها هستند.. و یادمان باشد.. حضور هیچکسی اتفاقی نیست.

متن شماره 8 - کودکانه

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود توی یک جنگل سبز چند تا آهو با بچه هایش زندگی می کردند .بچه های عزیز ، هر وقت که آهو خانم برای بچه هایش غذا تهیه می کرد و می آورد که بین آنها تقسیم کند یکی از بچه هایش به نام دم قهوه ای میگفت : من بیشتر می خوام .آهو خانم می گفت : آخر عزیز دلم باید به اندازه ای که می توانی بخوری ، و برداری اگر بیشتر برداری نیمه خور و اسراف می شود .

متن شماره 9 - دوبله و دوبلاژ

خانم ماریا وارد اتاق همکارش میشود و میگوید:
جورج ، پیش بینی هواشناسیت درست بود، طوفان انقدر شدید شده که آدمو از پا در میاره من با مرکز تماس گرفتم هیچ هواپیمایی به این منطقه نمی فرستند حالا چیکار کنیم؟


جورج میگوید:
ازتون میخوام عاقلانه رفتار کنید برای یه بارم شده دست از لجبازی بردارید ، هر دستوری دادم همون کارو بکنید باشه ؟ مطمعنم از پسش برمیآیم

متن شماره 10

برنده شدن واقعی، مثبت موندن در شرایط بد است. هر روز یک شانس بزرگ است، در حالی که بیشتر مردم هنوز هم می‌گویند که بدشانس هستند. مهم نیست چقدر آهسته پیش می‌روی، چون همین‌که به جلو حرکت می‌کنی از بیشتر مردمی که هیچ حرکتی نمی‌کنند بهتر هستی. کاری که بیشترین ترس رو ازش داری دقیقا کاریه که باید همین الان انجامش بدی.

متن شماره 11

بعضی ها خودشان دلیل دوست داشتنشان میشوند آنهایی که می گویند با هم راه برویم با هم درستش می کنیم با هم کلا کیف دارد.
فرمول خوشبختی ترکیبی از شانس ، استعداد ، همراه خوب و هرگز تسلیم نشدن است.

متن شماره 12

پژوهشگران دانشگاه صنعتی امیرکبیر با بررسی اثر بارگزاری مکانیکی در افزایش کارایی سلول های بنیادی تمایز یافته موفق به تولید سلول عضله صاف با روش بارگزاری شدند.

مهر جمالت مرا مهر وفا می نهد / درد فراقت مرا درد جفا می دهد

متن شماره 13

درویشی به در خانه ای رسید. دخترکی در خانه بود. پاره نانی بخواست. گفت : نیست. گفت : اندکی نمک؟ گفت: نیست. گفت : کوزه ای آب؟ گفت : نیست. گفت : مادرت کجاست؟ گفت : به تعزیت خویشاوندان رفته. گفت : چنین که من حال خانه شما می بینم ، ده خویشاوند دیگر میبایست به تعزیت شما آیند.

متن شماره 14

انسان جامعه و فرهنگ : این واژه را گرچه به لحاظ مفهومی می توان از هم متمایز کرده اما در واقعیت، ارتباطی بسیار نزدیک ، قطعی و عینی بین آنها وجود دارد . هیچ جامعه ای بدون فرهنگ نمی تواند وجود داشته باشد و هیچ جامعه ای بدون فرهنگ نیست. همچنین بدون فرهنگ ، ما اصلا انسان به معنایی که معمولا مفهوم آنرا می شناسیم ، نخواهیم بود.

 

خواجه تا چند حساب زر و دینار کنی / سود و سرمایه دین بر سر بازار کنی


شب عمرت بشد و صبح اجل نزدیک است / خویشتن را گه آن نیست که بیدار کنی

متن شماره 15

ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم، بگذار بگویند غیر منطقی یا غیر اجتماعی هستیم، اما به این می ارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتارهای ماو تصمیم های ما به کسی آسیبی نمی زند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستن ها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته اند.